وبلاگ دلیارم❤وبلاگ دلیارم❤، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره
پیوند عشق من و یار دلمپیوند عشق من و یار دلم، تا این لحظه: 3 سال و 4 روز سن داره

دلیارم❤

معیارهای چرند

طبق معمول بعدازظهر تو اتاقم به سر میبردم....مشغول عکاسی از دستاوردهای هنری جدیدم که دوتا عروسک فسقل دختر پسر ست هم بودن...... پروسه عکاسی و ذوق زدگیم از جیگر بودنشون که تموم شد رفتم وضو گرفتم و یه بستنی از فریزر برداشتم و رو مبل نشستم و مشغول خوردنش که تلفن به صدا درومد.... ظاهرا از همکارای قدیم مامانم بود،  از تبریک سال نو و حرفای مرتبط با اداره گذشت و دیدم که کم کم موضوع بحث داره میچرخه..... دخترم درسش تقریبا تموم شده و فلان و..... بستنی رو تا نصفه خورده بودم ، بقیه شو گذاشتم تو جلدش و انداختم تو فریزر و رفتم تو اتاقم.....(اگه گذاشتن یه بستنی از گلومون بره پایین) ترجیح دادم (مثه همیشه) از پشت در اتاق ماجرا رو پیگیری کنم......یه ک...
22 فروردين 1398

پیچ و خم های ادامه تحصیل

یادمه اون سالی که پشت کنکور بودم وقتی مشاورم دعوام میکرد تصمیم میگرفتم مثه بنز درس بخونم..‌‌‌یه ساعت دوساعت یه روز دو روز به قول کنکوریا پر انرژی و پر انگیزه میخوندم ولی یه جایی خسته میشدم ول میکردم🙁.....تنها دروغ زندگیم مربوط میشه به وقتی بهش دروغ میگفتم که چقدر درس خوندم😐 یادمه خیلی میترسیدم ازش یه وقتایی جرات نداشتم حقیقت و بگم...... امروز بعد از چهار پنج سال دوباره اون احساس تلخ و داشتم....یه حس ترس از درس نخوندن‌ و بازخواست شدن! همون حسی که میگه خدایا جون خودت این بار دعوام نکنه قول میدم از فردا آدم شم مثه یه (حیوان نجیب) درس بخونم..‌‌‌ مشاور کنکور(ارشد) اولین بار اسفند ۹۷ تماس گرفت ،برنامه ...
12 فروردين 1398

وقتشه؟

 وقتشه؟؟؟ نمی دونم.... نمی دونم اونقدری بزرگ شدم که بتونم تصمیم درستی درموردش بگیرم یا نه؟  بعداز اون اتفاقی که مهرماه گذشته افتاد، از هر آدمی که به با عنوان امرخیر زنگ میزنه وحشت دارم.....از همه رسم و رسومات مسخره ی شهرم بیزارم ولی گاهی باخودم میگم کاری نکن بعدا پشیمون شی از این ترس مسخره!  دچار یک تناقض و دوگانگی ام.معیارهام با ایده آل های خانوادم خیلی متفاوته....نمیدونم درست فکر میکنم یا نه....نمیدونم‌ چندسال بعد مثل الانم فکر میکنم یا نه؟ حتی فکر میکنم با اینکه خیلی میتونم انعطاف پذیر باشم و مته به خشخاش نزارم ولی در عین حال انگار خیلی سخت گیرم و ایرادهای شاید الکی میگیرم شایدم نه! توی این مدت سه تا گزینه بود که هر سه...
5 فروردين 1398

سال نو

سلام گل خاتون سال نو اومد.... و قد یه سال بهت نزدیکتر شدم رویای شیرین.... ۹۷ ، مخصوصا روزای آخرش ، اونقدر سر ناسازگاری داشت که فکر میکردم دووم نمیارم اون لحظه های پر از ترس و وحشت و....فکر میکردم یکی مون تو اون آشوب های ممتد جون میده و هرگز خنده رو لبامون نمیاد.فکر میکردم عید امسال به زهرمار ترین عید عمرم تبدیل میشه....ولی همون خدایی که مهربونترینه ، رحم کرد بهمون واوضاع آروم شد .... ۹۷ امتحانای سختی گرفت و درسای بزرگی داد.... حتی تو سخت ترین شرایط خدا رو فراموش نکن چون اون تو رو هرگز یادش نمیره و تک تک نفس هات براش مهمه.... همیشه شکرخدا رو به جا بیار که پشت هر کوچکترین ناشکری یه امتحان سخته.... صبور باش ، تو لحظه های سخ...
5 فروردين 1398

بهار شو

بهار من تویی چه فرقی که تقویم روی میز اصرار کنه الان بهاره یا زمستون.... بدون تو این زمستون حالا حالاها تموم نمیشه..... بیا بهارم شو..... بیا مقلب قلبم بیا که کناره بگیره غم  از اقبالم
29 اسفند 1397

زمستون بی بهار.....

شب عیده  یه روز تا تحویل سال مونده.... سهمم از هوای بهاری وقتیه میرم حیاط و که لیاس پهن میکنم سر بند...... انقدر حال و هوای همه چیز پر از افسردگیه که میترسم تلویزیون روشن کنم حتی.....میترسم با دیدن سفره های هفت سین و تنگ بلور ماهی و تخم مرغ رنگی بغضم بشکنه..... نه سبزه ای داریم نه ماهی تنگ بلوری.... چشمم که میخوره به تخم مرغ سفالی هایی که گذاشته بودم رنگ کنم ،بغضم سر باز میکنه....دلم میخاد بکوبمشون به دیوار بشکنن انقد آینه دقم نباشن......اوایل اسفند گل خریده بودیم برا تزیین ظرفای هفت سین روحمون خبر نداشت چه عذاب الهی در انتظارمونه.... یادمه پارسال اینموقع تند تند ظرفای سفالی هفت سین و رنگ میکردم.سفید و آبی و صورتی، لبا...
28 اسفند 1397

حیف این روز که برا تو باشه....

  حیف کلمه مقدس پدر که سر تو باشه ... تویی که با نقش بستن تصویرت تو ذهنم وحشت و ترس دنیامو میگیره.... تا وقتی هستی دنیا جای نا امنی برای زندگیه...‌ تویی که وقتی دیوونگیت میزنه بالا قصد جون زن و بچت و میکنی و هیچ واهمه ای نداری.... تویی که تموم عمرت سعی کردی به همه ثابت کنی خیلی مردی.....مردی به بالا بردن صدا و تهدید و ترس انداختن تو دل زن و بچه نیست.....مردونگی به چشمای قرمز و  دستای مشت شده ای که هر لحظه ممکنه هرجایی فرود بیاد، نیست..... تو هیچ وقت نتونستی ثابت کنی خیلی مردی...تموم این سالها فقط باعث شدی بچه هات ازت متنفر بشن....تصویری که ازت تو ذهن ها مونده خیلی با چیزی که فکر میکردی متفاوته.... ...
27 اسفند 1397
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دلیارم❤ می باشد