حیف این روز که برا تو باشه....
حیف کلمه مقدس پدر که سر تو باشه
...
تویی که با نقش بستن تصویرت تو ذهنم وحشت و ترس دنیامو میگیره....
تا وقتی هستی دنیا جای نا امنی برای زندگیه...
تویی که وقتی دیوونگیت میزنه بالا قصد جون زن و بچت و میکنی و هیچ واهمه ای نداری....
تویی که تموم عمرت سعی کردی به همه ثابت کنی خیلی مردی.....مردی به بالا بردن صدا و تهدید و ترس انداختن تو دل زن و بچه نیست.....مردونگی به چشمای قرمز و دستای مشت شده ای که هر لحظه ممکنه هرجایی فرود بیاد، نیست.....
تو هیچ وقت نتونستی ثابت کنی خیلی مردی...تموم این سالها فقط باعث شدی بچه هات ازت متنفر بشن....تصویری که ازت تو ذهن ها مونده خیلی با چیزی که فکر میکردی متفاوته....
تویی که باعث شدی دخترات دیشب مرگ و جلو چشماشون ببینن.....دخترایی که جفت شون دچار حمله پانیک شده بودن و جرات نفس کشیدن نداشتن...
شاید هیچ وقت نفهمی دیروز درست وقتی همه چی و به آتیش کشیدی که زنت داشت برا خرید هدیه روز مرد نقشه میکشید.....تو لیاقت هیچی و نداری.....تویی که زندگیت و ناشکری و کفر پر کرده....تویی که سر صبح صدای نمازت میاد ولی تا وقتی از خونه بیرون نزنی دخترت خوابش نبره از ترس....از ناامنی حاصل از حضورت ....
نه تنها من ، هیچکس دوستت نداره هیچکس روزی رو که لایقش نیستی بهت تبریک نمیگه....تو همه پل های پشت سرتو خراب کردی حرمت هایی که شکوندی هیچ احترامی برات باقی نزاشته....تو هیچوقت نفهمیدی زور بازو و صدای بلندت نشونه ی مردونگیت نیست، نشونه ی ضعفه.....
بد کردی....خیلی بد کردی....نه فقط من ،به همه بد کردی....روز پدر برای تو نیست....برای تویی که وعده دادی عید امسال و به عزا تبدیل میکنی...
این روز مبارکه همه ی مردای واقعی باشه....