و من چقدرررر بیشتر از همیشه محتاج بودنت بودم تو اون لحظه ای که بی پناه ترین دختر عالم بودم......تو اون لحظه ای که همه دنیامو ترس پر کرده بود، تو اون لحظه ای که اون مردک بهم گفت میزنم تو دهنت فک ات پرت شه تو کوچه..تو اون لحظه ای که تموم مرغای عالم تو دلم گریه میکرد......همینقدر وحشیااانه.....همین قدر وحشیانه همینو گفت و رفت که به هیئت برسه الان باید سرمون گرم زندگیمون بود ، بچه داشتیم، بچه مونو لباس علی اصغر میپوشوندیم ، منو میبردی جایی که از شر این مردک در امان باشم ............ خوش به سعادتتون که میرین روضه ، جاتون وسط بهشته ، ما که دنیامون شده آخرت یزید . کیه ما رو ببره روضه ؟ آقا مجید تو رو...