از بدو تولد دوستت داشتم از بدو تولد با من بودی بزرگ که شدم عشق تو هم بزرگ شد دوست داشتنت در من رشد کرد و هم قد من شد تو نور دادی بهم.... به قلبم به آرزوهام ، که دیگه تاریک نباشن نوشتم برات از این عشق از آرزوهایی که هیچوقت تعبیر نشد.... یه خونه کوچیک.... که زیر سقفش ،من، تو، بابات .... و یه دنیا خوشبختی هر زمان که فکر میکردم یه قدم به رویاهامون نزدیکتر شدیم ، همه ماجرا رو ، همه احساسمو، همه هیجانمو با چاشنی ترس و دلهره های دلمو ،با تموم جزییاتش برات نوشتم..... هر زمان که ته دلم خالی شد، شکستم، خورد شدم، گریه کردم، خدا رو با تموم وجودم ، از عمیق ترین نقطه دلم، صدا زدم، همه حرفها رو برات...