😔
یادم افتاد اول اردیبهشت ۲ سال پیش....
اولین باری که غرور دخترونم افتاد شکست......شکست و تیکه تیکه هاش هیچوقت بهم وصل نشد.....
اونقدری دلم گنده نیست ببخشمش....
یادمه همون موقع آرزو کردم دختر خودش رنگ خاکستری اون روزای منو به چشم ببینه.....
حالا دیگه دوتا سیصد و شصت و پنج روز از اون روز گذشته، چیز زیادی ازش یادم نیست...جز اینکه میدونم استرس و فشار زیادی رو تحمل کردم....ارزششو نداشت....
کاش انقدر شعور داشتن که بفهمن خورد کردن شخصیت دیگران برتری شون اثبات نمیشه!
خدا جون این جمله برات آشنا نیست؟ من نمیگذرم تو هم نگذر.....
ینی میشه یه روزی بیاد که انقد همه چی خوب باشه کخ همه این روزها و تاریخ ها و ساعتها رو یادم رفته باشه؟؟؟؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی