خدااا
قلبی برای دوست داشتن ، گوشی برای شنیدن همه حرفهای انبار شده تو دلم ، دستی که محکم بگیرم و دلم قرص شه .....محالات زندگی منه ولی واسه تو که کاری نداره خدا ،کاری نداره معادلات بهم ریخته ی این روزهامو بهم حل کنی و و تیکه ی گم شده ی این پازل و سرجاش بزاری...پس چرا دریغ میکنی؟ این رحمتک الواسعه؟
نویسنده :
مامان آینده ات
21:50
از این آدما دورم کن....
و من چقدرررر بیشتر از همیشه محتاج بودنت بودم تو اون لحظه ای که بی پناه ترین دختر عالم بودم......تو اون لحظه ای که همه دنیامو ترس پر کرده بود، تو اون لحظه ای که اون مردک بهم گفت میزنم تو دهنت فک ات پرت شه تو کوچه..تو اون لحظه ای که تموم مرغای عالم تو دلم گریه میکرد......همینقدر وحشیااانه.....همین قدر وحشیانه همینو گفت و رفت که به هیئت برسه الان باید سرمون گرم زندگیمون بود ، بچه داشتیم، بچه مونو لباس علی اصغر میپوشوندیم ، منو میبردی جایی که از شر این مردک در امان باشم ............ خوش به سعادتتون که میرین روضه ، جاتون وسط بهشته ، ما که دنیامون شده آخرت یزید . کیه ما رو ببره روضه ؟ آقا مجید تو رو...
💔
تو نقطه ضعف زندگی منی....💔
روزای بی قصه....
میشه؟؟؟
میشه بیای دست منو بگیری از اینجا ببری؟؟؟ کاش میدونستی چقدددددرررر از این آدما و حرفاشون ، زخم زبوناشون ، از نگاه شون حتی ، بیزارممممم......